فان بروز | سایت تفریحی و آموزشی
داستان طنز
جستوجوگر سايت
آخرين ارسالي هاي انجمن
عنوان | پاسخ | بازديد | توسط |
نوار نقاله چیست و چه انواعی دارد؟ | 0 | 171 | nzri |
جراح ستون فقرات در سنندج | 0 | 336 | dr-peymanzandi |
مرکز جوش لیزر تهران | 1 | 1050 | manijoon |
جراحی بینی الان با گذشته چه فرقی دارد ؟ | 1 | 949 | manijoon |
چرا باید طراحی وب سایت داشته باشیم ؟ | 2 | 1069 | manijoon |
روش صحیح نصب و جا زدن بلبرینگ | 7 | 2426 | manijoon |
الکتروموتور و گیربکس حلزونی ترکیبی کارآمد در صنعت و تکنولوژی | 0 | 533 | technotav |
فواید استفاده از لیوان کاغذی چیست ؟ | 0 | 751 | jorae |
وظیفه سیستم ESP در اتومبیل چیست؟ | 0 | 811 | avandprinter |
قیمت خرید و فروش بلبرینگ | 0 | 791 | nik952148 |
چرا جوش لیزر ؟ | 0 | 805 | nik952148 |
فروش انواع بلبرینگ و رولبرینگ های صنعتی،راهسازی،کشاورزی،ماشینی و زنجیر صنعتی و غیره | 0 | 895 | nik952148 |
خبرنامه اختصاصي فان بروز
داستان دانشجوی عاشق
یک دانشجوی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود.
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه…
روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت : ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت “
اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
..
نتیجه اخلاقی این ماجرا
پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.
دانلود / ادامه متن برچسب ها : دانشجوی عاشق,عاشق سینه چاک,دختر همکلاسی,نتیجه اخلاقی,راز دل,پسر دانشجو,داستان طنز,داستان طنز دوختر و پسر,داستان خنده دار باحال 94,داستان خنده دار دانشجوی عاشق,
متاسفانه بازم يك مورد اسيد پاشی اتفاق افتاده...
امروز اخبار أعلام كرد
.
متاسفانه بازم يك مورد اسيد پاشی اتفاق افتاده...
م.ح ١٩ ساله از محله خانی آباد تهران كه
خواستگار دختری از طبقه ی مرفه جامعه بود...
بعد از شنيدن جواب رد از پدر دختر اقدام به اسيد پاشي كرد...
به أعلام نظريه پزشكيه قانوني اين مرد جوان
حدود ١/٥ ليتر اسيد را به صورت دختر جوان ريخته،
ولی خوشبختانه دختره آرايش غلیظ داشته هيچ چيش نشده
لامصب آرايش نيست كه....ديوار بتنيه
هرچی هم که گفتی خودتی هاها
دانلود / ادامه متن برچسب ها : داستان طنز,اس ام اس سرکاری,اسید پاشی,خواستگار مرفه,آرايش غلیظ,جوک باحال,جوک سرکاری,استاتوس فیس بوکی خنده دار,استاتوس 94,دختر و آرایش طنز,smsطنز 2014,joker,
داستان زیبای سه وصیت به پسر
روزی پدری در هنگام مرگ به فرزندش گفت : فرزندم تو را سه وصیت دارم
امیدوارم به این سه وصیت من عمل کنی.
1_ اگر خواستی ملکی بفروشی ابتدا دستی به سر و رویش بکش و بعد آن را بفروش .
2_ اگر خواستی قمار بازی کنی،سعی کن با بزرگ ترین قمار باز شهر بازی کنی.
3_ اگر خواستی سیگار یا مواد مخدر استفاده کنی با آدم بزگ سالی بالای 50 سال شروع کن !
مدتی پس از مرگ پدر، پسر تصمیم گرفت خانه پدری را بفروشد
پس به نصیحت پدر آن ملک را سر و سامان داد...پس از اتمام کار
دید خانه بسیار زیبا شده و حیف است که بفروشد پس منصرف شد...
بعد خواست قمار بازی کند...پس از پرس وجو بزرگترین قمار باز
شهر را پیدا کرد . دید او در خرابه ای زندگی میکند...علتش را پرسید
گفت : همه داراییم رادر قمارباخته ام !
در انتها می خواست برود سراغ دود که با مرد60 ساله ای که
پدر یکی از دوستاش هم بود رفت سراغ دود و شروع هم کرد
و اتفاقا معتاد قابلی هم شد و گند زد به داستان ما
ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ...
ﺑﭽﻪ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻣﻌﺪﻟﺶ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﺸﻪ، ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﮐﯿﻒ ﺑﺨﺮﻡ؟
ﻣﯿﮕﻪ: ﻧﻪ ! ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ...
ﺗﺎﭘﻨﺠﻢ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻣﻌﺪﻟﺶ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﺸﺪﻩ ، ﻫﺮﺑﺎﺭ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ
ﻭﺍﺳﺶ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺧﻮﺏ ﺑﺨﺮﻩ ،ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻧﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﺗﻮﻫﻤﺶ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﮕﻢ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ...
ﺩﯾﭙﻠﻤشمﺑﺎﻣﻌﺪﻝ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ،ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺑﺨﺮﻡ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ...
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﺸﻪ، ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺨﺮﻡ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ...
ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩﺕ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﮕﻢ ...
ﻭﻗﺖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﭘﺴﺮﻩ ،ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻭﺍﺳﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺨﺮﻡ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ...
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺑﺎﺑﺎهه دﺭﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﻧﻔﺴﺎﯼ ﺁﺧﺮﺷﻮ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ
ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻮ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ها ﺭﻭ
ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯽ؟؟ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻮ ...
ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﻡ ﭘﯿﺸﺖ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻢ
ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ .
ﺗﻮ مسیر خونه ، ﭘﺴﺮﻩ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ
ﻫﯿﭽﮑﺴﻢ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﺭﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ
سعی كنیم به عمه های همدیگه احترام بزاریم
روزی میرزاجواد آقاسبزواری...
روزی میرزاجواد آقاسبزواری از شاگردان علامه بحرالعلوم به سفارش حاج شیخ عبدالوهاب مشیر خراسانی به همراه حاج آقا میرزامحمد تقی تربتی فیض آبادی معروف به آخوند خراسانی و حاج سید علینقی نراقی معروف به ملک المتکلمین ، خدمت استاد حاج میرزاآقا ابوالحسن نجفی معروف به مرشدالمتکلمین شرف حضوریافتند، ایشان تشریف نداشتند، همگی برگشتند!
برچسب ها : روزی میرزاجواد آقاسبزواری...,متن طنز,داستان طنز,طنز شیخی,طنز باحال,